به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از اراک، رقیه بابایی یکی از اعضای دوره نویسندگی قدم در دلنوشته ای در مورد شهادت حاج قاسم سلیمانی آورده است:
در میان این همهمهها و تکرارها سوالی را از شما شنیدم که از حضار پرسیدید: «آیا من در ذهن شما انسان خوبی هستم یا نه؟»
لرزش صدا هنگام پرسیدن و درخشش چشمانتان از عمق نگرانی و آشوب بزرگی در دلتان خبر میداد. این سوال نشان دهندهی تواضع و فروتنی شما نبود بلکه چیزی بود که شما را قلباً نگران میکرد. شاید در آن زمان جواب سوالتان را نگرفته باشید اما حالا که نگاه میکنیم میتوان فهمید شما علاوه بر ذهنها چیزی بزرگتر از مردم را تصاحب کردهاید و آن چیزی جز دلهای مردم نیست. دلهای مردمی که در جای جای دنیا به عشق شما میتپد و خاطراتی که پس از نقل آنها اشک از چشمانمان جاری میسازد.
مردان و زنان گویا پدری از دست دادهاند و فراق امانشان نمیدهد. کودکانی که تنها اسمی از شما شنیدهاند اما خود را سرباز مکتب سلیمانی میدانند. به هنگام تشییع تمامی مردم فارغ از چارچوب سن و سال و پوشش برای سردارشان به خیابان میآیند و در غمی مشترک سوگواری میکنند. اما فقط ایرانیان نبودند که پس از شما حس یتیمی بر سرشان آوار شد، شما پدر تمامی مظلومان بودهاید و این بر فراقتان میافزاید.
دی ماه هرسالمان هر بار با رنج بیشتری پیش میآید و گویا داغش سنگینتر میشود اما با این حال مردم بهتر شما را میشناسند و عشق نهفته در سینههایشان بیشتر میشود. حال مسیر گلزار شهدایی که شما در آن آرمیدهاید حال و هوای متفاوتتری نسبت سالهای قبل دارد و شلوغی و عطر و بوی آنجا را با اربعین مقایسه میکنند و موکبهایی به عشق سردار علم شده تا جوانان برای شما و راهتان خادمی میکنند. پس از پیمودن این راه وقتی به پیش پای سردارشان میرسند کنار قبور روضه حضرت عباس«ع» میخوانند و از غم دست بریده نقل میکنند و با زانوهایی خم شده سنگ مزار را با اشکهایشان جلا میدهند.
حالا شما بیشتر از دلهایمان با خبرید و جایگاه عظیمتان را نزد مردم ایران و تمامی مظلومان میدانید پس نگران ایران و پیشامدهای آن نباشید زیرا الگوی ما و کودکانمان مسیر و مکتب شماست.
انتهای پیام